صفحات

شنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۹۰

مادر

گاهی با یه کارهایی که اشتباه هم "نیست" ممکنه مادر یا پدرمون رو از خودمون برنجونیم.
این روزا و توی این نسلی که روز به روز تفاوت افکارش با خانواده اش بیشتر و بیشتر می شه ممکنه برای خیلی ها این مساله پیش بیاد که ناخواسته مادری را غصه دار کنند.
این خیلی دردناکه، اما گاهی اجتناب ناپذیر می شه. مهم اینه که سعی کنیم جاهای دیگه با محبت زیادمون دلشون رو به دست بیاریم و عملا یه جورایی جبران اون تفاوتهای عمیق فکری رو که باعث رنجش اونها شده رو بکنیم.
یه مادر هر چقدر هم رفتارش از نظر ما اشتباه باشه، باز هم مادره، مهربونه، دلسوزه و شاید حتی هیچ کس به اندازه ی اون به ما علاقه قلبی نداشته باشه، اون حاضره زندگیش رو هم فدای فرزندش بکنه.
و این رنجش مادر به خاطر قبول نداشتن افکار تو، اینقدر گاهی ناراحت کننده می شه که غمهای یه دنیا رو می ریزه توی دلت.
بیشتر به خاطر مادرت غصه دار می شی که چرا باید به خاطر من غصه بخوره، در حالی که من اینهمه دوستش دارم.
و....
یه روز می شه با یه محبت غافلگیر کننده اون رنجش رو از یادش ببری، چون قرار نیست که تو عینا اون چیزی باشی که مادر و پدرت می گن. ولی می تونی محبتت رو به اونها چندین برابر کنی ودر مقابل هیچ رفتار اشتباهی از اونها رنجیده نشی و صبر کنی.
اونها "ارزشش رو دارند!"

مادرهاتون رو فراموش نکنید، پدرهاتون رو از یاد نبرید!
هرقدر هم بهتون گیر بدن و شما ناراحت بشین، اما صبور باشین و دلشون رو نشکنین
بهشون تا می تونید محبت کنید، مخصوصا اگه باهاشون اختلافات فکری عمیقی دارید، از طریق دیگه جبرانش کنید.
بیشتر براشون گل ببرید. بیشتر بهشون هدیه بدید. مراقبشون باشید. بیشتر بهشون سر بزنید.
یه روز وقتی از دستمون برن، غصه نخوریم که چرا اونی که باید بودیم، نبودیم!

مهربون باشید! دوست داشته باشید! تا می تونید ببخشید و بزرگوار باشید.....
هیچ چیز تو این دنیا موندنی نیست، غیر از همین محبتها...